👈 حالت بدن:
شانهها را راحت نگه دارید تا خیلی شق و رق به نظر نرسید. بدنتان در راستای بدن مخاطب باشد تا نشان بدهید به صحبت او گوش میکنید. کمی به جلو خم شوید، این حالت نشاندهندهی تمرکز و توجه شماست و به مخاطب نشان میدهد به صحبتهای او گوش میدهید. تقلید از زبان بدن طرف مقابل به او نشان میدهد با سخنان او موافق، و به او علاقهمند هستید یا دستکم صادقانه در تلاشید با او به تفاهم برسید.
👈 حالت بازو و دست:
بازوها را در دو طرف بدن به حالت راحت قرار دهید. این عمل به مخاطب نشان میدهد شما در ارتباط با او راحت هستید. هنگام صحبت دستانتان را هم حرکت دهید. با این حرکت اعتماد شنونده را نسبت به خود جلب میکنید. هنگام سلام و احوالپرسی با دیگران دستشان را محکم بفشارید اما مواظب باشید بیش از حد محکم این کار را انجام ندهید.
👈 حالت سر:
اگر هنگام صحبت با طرف مقابل، سرتان را در تأیید حرف او تکان دهید و از ته دل لبخند بزنید، به او نشان میدهید حرفهایش را میفهمید، میپذیرید و به نظراتش گوش میدهید. مواظب باشید خیلی پلک نزنید. پلک زدن مدام به مخاطب این حس را القا میکند که این گفتوگو شما را معذب کرده است. صدایتان را کنترل کنید، یعنی آن را پایین نگه دارید و جملههایتان را با سؤال تمام نکنید. نفس عمیق بکشید و آرام و شمرده حرف بزنید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اگر میانسال هستید و مدتی است دیگر در شغلتان احساس رضایت نمیکنید، نگران نباشید. شما تنها نیستید. ممکن است شغلتان دیگر برای شما جذاب نباشد یا حوزه کاری شما به گونهای تغییر کرده که دیگر با روحیات شما سازگار نیست. حتی ممکن است ارزشها و سلایق شما در طول زمان تغییر کرده باشد. مهم نیست که چه چیزی تغییر کرده. شما این مسیر را در ۲۰ سالگیتان انتخاب کردید و طبیعتا حالا در میانسالی کاملا با ۲۰ سالگیتان متفاوتید. احساس عدم رضایت شغلی مسالهای متداول است اما حل این مساله کار چندان آسانی نیست.
عدم رضایت شغلی یک نقطه بحرانی است. شما عمر، انرژی، پول و دانش خود را صرف کار کردهاید. شما مدتها در این کار برای خود اعتبار کسب کردهاید. شغل شما سبک زندگی و سیاستهای خرجی شما را هم تحتتاثیر قرار داده است. شاید امیدوار بودهاید که به زودی فرزندان خود را به دانشگاه بفرستید و سپس بازنشسته شوید. اما حالا ناگهان احساس میکنید که به یک تغییر بزرگ نیاز دارید که اگر حالا اتفاق نیفتد، هیچگاه اتفاق نخواهد افتاد.
معمولا یک عامل بیرونی باعث میشد تا کارمندی تصمیم بگیرد شغل خود را تغییر دهد، عاملی مثل فوت یکی از والدین، فارغالتحصیلی فرزندان یا بیکار شدن همسر. معمولا اتفاقات مهمی از این دست باعث میشوند تا دست نگهدارید و کمی درباره زندگیتان تامل یا حتی تجدیدنظر کنید.
📌 اما چه باید کرد؟
با افرادی صحبت کنید که به همان کاری مشغولند که شما دوست دارید. رزومه بفرستید و در مصاحبهها حاضر شوید. اگر فکر میکنید محیط کار دیگری را بیشتر دوست دارید، برای استخدام در آنجا تلاش کنید. پیدا کردن شغلی که دوستش دارید اصلا کار آسانی نیست. پس ناامید نشوید و دست از تلاش برندارید.
درباره تصمیمتان صحبت کنید. حتی ایرادی ندارد اگر درباره این موضوع با مدیرتان نیز مشورت کنید. شما همیشه باید بتوانید عقیده خود درباره شغلتان را به راحتی بیان کنید. همه ما باید برای نهادینه کردن این فرهنگ تلاش کنیم. چه ایرادی دارد اگر با مدیر خود روراست باشید؟
شما صاحب شغلتان هستید. به کاری مشغول شوید که در شما احساس رضایت ایجاد میکند. از اینکه از کار قبلی خود استعفا دادهاید احساس خجالت نکنید و درباره آن به راحتی با دیگران صحبت کنید؛ چرا که شغل شما، زندگی شماست و باید دوستش داشته باشید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
همواره داشتن نگاهی به آینده خوب است. اما بدون رجوع به گذشته و تجربیات خود نمیتوانید به موفقیت چندانی دست یابید. شما معمولاً برای اتخاذ تصمیمهای مدیریتی، عواملی چون مهارتهایتان، آمارها، نظر ذینفعان یا رویرکردهای نوآورانه و جدید را در نظر میگیرید. اما علاوه بر این، باید درسهایی از گذشته خود را نیز در نظر بگیرید. اگر بتوانید در زمان درست، تصمیم درستی بگیرید، میتوانید بر زندگی بسیاری از افراد تاثیر بگذارید.
📌 به شیوههای زیر میتوانید بهتر تصمیمگیری کنید:
- به شمّ مدیریتی خود اعتماد کنید؛
- سعی کنید میان تصمیمی که پیش رو دارید و درسهایی که از گذشته یاد گرفتهاید ارتباط برقرار کنید؛
- زمانی که تصمیمهای مهمی اتخاذ میکنید، آنها را یادداشت کنید؛ همچنین، نتایج آنها را، خوب یا بد، بنویسید تا بتوانید در آینده به آنها مراجعه کنید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
استقلال رای یک مدیر به معنای داشتن حق انتخاب و تصمیم گیری برای مسائل مربوط به محیط کار است. یک مدیر با برخورداری از این حق، میتواند به عنوان یک فرد مستقل و با توجه به تجربه و دانش خود، تصمیماتی را در مورد پروژهها، سیاستهای کاری، استخدام و سایر مسائل اتخاذ کند.
استقلال رای یک مدیر میتواند به دلیل برخی از دلایلی مورد نیاز باشد. به عنوان مثال، یک مدیر ممکن است بخواهد تصمیماتی را برای حفظ و توسعه کسب و کار خود اتخاذ کند که این تصمیمات با نظرات و توصیههای سایر اعضای تیمش مغایرت دارد. در این صورت، استقلال رای او اجازه میدهد تا با توجه به مزایا و معایب هر گزینه، تصمیم صحیح را اتخاذ کند.
استقلال رای مدیر همچنین بهبود کیفیت تصمیمات او میتواند منجر شود، زیرا مدیر با داشتن حق انتخاب و تصمیم گیری میتواند بهترین تصمیم را برای کسب و کار خود اتخاذ کند. این همچنین به منظور پیشرفت و توسعه سازمان اهمیت دارد، زیرا این امکان را برای مدیران فراهم میکند تا با توجه به اهداف و رویکردهای خود، مسیر را برای رسیدن به اهداف تعیین کنند.
به طور کلی، استقلال رای یک مدیر به او اجازه میدهد که برای پیشرفت و توسعه سازمان بهترین تصمیمات را اتخاذ کند و به عنوان یک فرد مستقل و با توجه به دانش و تجربه خود، به دستاوردهای بیشتری دست یابد.
استقلال رای مدیر میتواند نتایج مثبت و منفی داشته باشد. به عنوان مثال، استقلال رای مدیر میتواند به او اجازه دهد تا با توجه به دانش و تجربه خود، تصمیمات بهتری را برای سازمان خود اتخاذ کند،. اما در مواقعی هم ممکن است استقلال رای مدیر باعث تصمیمات نادرست یا بدیلی شود که منجر به ضرر برای سازمان شود.
همچنین، استقلال رای مدیر میتواند باعث بروز بحرانهای سازمانی شود. اگر مدیری با استقلال رای بالا در سازمانی کار کند که اعضای تیم از این رای ناراحت باشند، این میتواند منجر به بحرانهای داخلی شود و باعث افت اعتماد کارکنان به مدیریت و سازمان شود.
به طور کلی، استقلال رای مدیر میتواند نتایج مثبت یا منفی داشته باشد، بسته به شرایط و موقعیت. برای جلوگیری از بروز نتایج منفی، مهم است که مدیران با استفاده از تجربه و دانش خود، با دقت و اهمیت مناسب تصمیمات خود را اتخاذ کنند و با اعضای تیم خود در ارتباط باشند تا درک بهتری از نیازها و نگرانیهای همدیگر داشته باشند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
۱. تنبیه کارمندان و بیتوجهی به تشویق آنها:
گاهی در سازمان تنبیه وجود دارد و کارمندان میدانند اگر کارشان را درست انجام ندهند توبیخ میشوند، اما خبری از برنامههای تشویقی نیست. برای مسئولان سازمان اهمیت ندارد که کارمندان چقدر کارشان را خوب انجام دادهاند و هرچقدر هم که کارشان عالی باشد، نه بهشان پاداش میدهند و نه ازشان قدردانی میکنند. آنها معتقدند خوب انجامدادن کارها وظیفه کارمندان است. در این حالت، کارمندان بهمرور انگیزه خود را از دست میدهند و برای بهترشدن تلاش نمیکنند.
۲. محدودکردن کارمندان:
بعضی مدیران برای دستیابی به اهداف خودشان تلاش میکنند کارمندان را بیاطلاع نگه دارند. آنها معتقدند کارمندان فقط باید وظیفهای را انجام بدهند که به آنها محول شده است و حق تصمیمگیری یا سؤالکردن ندارند. این دسته از مدیران معمولا اجازه نمیدهند کارمندان از وقایع داخل سازمان، سیاستها و راهبردها باخبر شوند. سادهتر بگوییم، آنها سازمان را مثل دیکتاتورها مدیریت میکنند.
۳. ارائهنکردن دلیل کار:
برای اینکه کارمندان انگیزه داشته باشند، باید دلیل و اهمیت کارشان را بدانند. باید متوجه باشند که کارشان برای تیم و سازمان چه نتیجهای دارد. زمانی که موفقیتی در سازمان به دست میآید، تمام کارمندانی که در رسیدن به این موفقیت نقش داشتهاند، مثل وقتی خودشان به هدفی دست پیدا کرده باشند، خوشحال خواهند شد.
۴. رفتارهای ضدونقیض و بیمسئولیتی مدیر:
مدیر الگوی کارمندان و اولین فردی است که میتواند به آنها انگیزه بدهد. وقتی مدیر سازمان حرفش با عملش یکی نباشد و رفتارهای نادرستی بکند، انگیزه کارمندان از بین میرود.
۵. تبعیض قائلشدن:
هیچچیز بهاندازه تبعیض در محل کار و مدیری که درگیر بازی تبعیض شده باشد انگیزه کارمندان را از بین نمیبرد. احساس عدالت و امنیت جزو نیازهای اولیه کارمندان است.
۶. نادیدهگرفتن کارمندان مشکلساز:
برخی از کارمندان رفتارهایی میکنند که محیط کار را ناخوشایند میکند، مثلا ممکن است همیشه در حال انتقاد و شایعهپراکنی در محیط کار باشند و به هر دلیلی انرژی منفی به سایر کارمندان بدهند. اگر مدیر با این کارمندان برخورد نکند، آنها به رفتارشان ادامه میدهند و در نهایت سایر کارمندان هم انگیزهشان را از دست میدهند و مثل آنها میشوند.
۷. بیاعتمادی مدیر:
بر اساس آمار، وقتی مدیران به کارمندانشان اعتماد میکنند و این موضوع را نشان میدهند، استرس آنها ۷۴درصد کمتر میشود، بهرهوریشان ۵۰درصد افزایش مییابد و فرسودگیشان تا ۴۰درصد کم میشود. در مقابل زمانی که مدیران به کارمندان بیاعتماد هستند، فضای سازمان ناامیدکننده میشود.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
رهبران سازمانی هر قدر هم تلاش کنند، نمیتوانند همیشه به چیزی که خودشان میگویند عمل کنند. برخی کارکنان سازمانها، این ناهماهنگیها در گفتار و رفتار را درک میکنند، اما برخی دیگر آنها را به دورویی محکوم میکنند.دنیل افرون (Daniel Effron)، استادیار رفتار سازمانی در مدرسه کسبولندن و همکارانش، در یک مقاله علمی، روشی را جستوجو کردهاند تا بتوان تشخیص داد چه زمانی «حرفی زدن و طور دیگر رفتار کردن» دورویی محسوب میشود و چطور میتوان از قضاوتهای منفی جلوگیری کرد.در حالی که تحقیقات قبلی در مورد دورویی در سازمانها، این رفتار را معادل «ناتوانی در هماهنگسازی گفتار و کردار» میداند، دکتر افرون و همکارانش میگویند دورویی یک تفسیر ذهنی و جانبدارانه است از اینکه چرا گفتار و کردار یک فرد با هم همخوانی ندارد. به همین دلیل، همه مدیرانی که یک چیز میگویند و توصیههایی مطرح میکنند، اما عملشان چیز دیگری را نشان میدهد، دورو نیستند.
به گفته دکتر افرون: «به رهبران کسبوکار توصیه میشود همان چیزی را که خودشان میگویند انجام دهند و صحبتهایشان هم در همان راستا باشد و این نکته درستی است. اما بیهوده است که فکر کنیم گفتار و رفتارهای شما هیچگاه نمیتواند ناسازگار باشد و شما را در اتهام دورو بودن، قرار ندهد. زندگی به این سادگیها نیست. همه ما باید ارزشهایی را که ممکن است با هم تعارض داشته باشند متوازن کنیم و مدیران بهطور خاص باید این کار را انجام دهند، بدون اینکه افرادی دورو و ریاکار شناخته شوند.»
سازمانها هیچگاه در همه زمانها یکجور رفتار نمیکنند. خطای انسانی، ارتباطات ضعیف و موانع بوروکراتیک همگی میتوانند در شرکتهایی که همواره در عملکردشان حسننیت وجود دارد، به تعارض منجر شوند. همچنین رقابت در تقاضا ممکن است عامل تعارضها باشد. بهعنوان مثال، شرکتها تلاش میکنند اثرات زیستمحیطی خود را به حداقل برسانند، در حالی که همزمان باید سودآور هم باشند. رهبران کسبوکار باید بدهبستان بین ذینفعان مختلف سازمان را مدیریت کنند. در برخی موارد، نیاز است که به یکی از طرفهای ذینفع یک چیز بگویند و در برابر طرف دیگر، تصمیم متفاوتی اتخاذ کنند.
در بیشتر موقعیتها، رفتار دوگانه و دورویی بهشدت به سازمانها و افراد آسیب میزند. وقتی کسبوکارها به رفتار دوگانه و متناقض شناخته شوند، شواهد نشان میدهد که بهرهوری کارکنان پایین میآید و در نهایت ارزش سهام آنها افت میکند.
دکتر افرون میگوید: «نتیجهای که میتوان گرفت این است که میتوان این توصیه قدیمی را که مدیران باید به هر قیمتی از ناهماهنگی بین گفتار و رفتار خود اجتناب کنند، کنار گذاشت. مطمئنا مدیران نباید دورو باشند، اما هرگونه ناهماهنگی بین حرف و عمل، ریاکاری و دورویی محسوب نمیشود.اگر رهبران کسبوکار نمیتوانند حرف و عمل خود را یکی کنند، اما دلایل درست و توجیهپذیری برای آن دارند، باید این دلایل را به طور واضح و شفاف با کارکنان خود در میان بگذارند، در غیر اینصورت، با این ریسک مواجه میشوند که افرادی ریاکار به نظر برسند که فقط تلاش میکنند خود را بیگناه نشان دهند.»
🌐 منبع: London Business School
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from مدیریت با MBA
1️⃣ جذب کاندیداهای با کیفیت بالا، بزرگترین چالش ۷۶ درصد از مدیران منابع انسانی است. (Glassdoor).
2️⃣ علاوه بر این، ۷۴ درصد از کارکنان احساس راحتی، انگیزه و وفاداری می کنند، زمانی که می دانند کارفرمایان به سلامتی آنها اهمیت می دهند. (Westfield Health).
3️⃣ وقتی که کارمند خود را از دست می دهید،فقط به این معنا دلیل که از شما متنفر است. ۶۳ درصد از کارکنان پس از خروج از شرکت ، مدیر سابق خود را "بسیار خوب" یا "عالی" نامیدند. (Work Institute).
4️⃣هنوز هم دلیل برای کار به صورت حضوری در دفتر وجود دارد. کارکنانی که ۱۵ دقیقه با همکاران در طول روز کاری خود گذراندند، ۲۰ درصد افزایش عملکرد را نشان دادند. (FastCompany)
5️⃣ هر کس توانایی انتخاب را دارد؛ ۵۶ درصد از کارکنان گزینه های انعطاف پذیر را می خواهند (Mercer).
6️⃣جایگزینی یک کارمند هزینه ای برابر ۳۳ درصد از حقوق سالانه آن کارمند را شامل می شود. . (Work Institute).
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
این گرایش که ما نتایج و بازده مثبت کارهایمان را به عوامل درونی و نتایج منفی را به عوامل خارجی نسبت دهیم سوگیری خدمت به خود است.
طبق مدل شناختی،ما نتایج مثبت را به درون و منفی را به بیرون نسبت می دهیم زیرا انتظار داریم موفق جلوه کنیم و تمایل داریم بازده مورد انتظار را بیشتر به عوامل درونی نسبت دهیم تا بیرونی. در مقابل تبیین انگیزشی، این دلیل بکار می رود که از عزت نفس دفاع کند یا آن را افزایش دهد و نیز ما را در نظر دیگران خوب جلوه دهد.
منشا سوگیری خدمت به خود هر چه که باشد می تواند دلیل بسیاری از حساسیتهای بین فردی باشد. اما اغلب منجر می شود افرادی که با دیگران در یک کار گروهی شرکت می کنند، سهم عمده ای از کار خود را به خودشان نسبت دهند نه دیگران. این اتفاق عمدتا در پایان کارهای تیمی که افراد می خواهند خودشان را درجه بندی کنند اتفاق می افتد، افراد تیم اگر پرژوهشان با موفقیت روبرو شده باشد امتیاز بیشتری را برای خود قائل می شوند. اما اگر پروژه موفق نباشد دیگران را مقصر میدانند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
این نمودار رو ببینید، اون آدم وقتی کاری رو باید انجام بده و به موقع انجام میده نتیجه نمودار آبی میشه. یعنی یه سختی رو تحمل میکنه ولی بعدش دیگه اضطراب و استرس نداره. حالا اگه کار رو انجام نده و عقب بندازه برای مدتی اضطرابش کم میشه (دره اول) و بارهای بعدی هم کاهش اضطراب موقت رو تجربه میکنه (درههای بعدی) ولی در نهایت اضطراب زمینهای زیاد میشه. اونقدر زیاد که انجام کار عقب افتاده خیلی بیشتر از شما انرژی میبره. تازه معلوم نیست اثر اون اضطراب زمینهای به زودی رفع بشه یا نه! تقریبا برای همه کارها همینه. اگر انجام نشه اضطراب شما موقتا کم و در بلند مدت زیاد میشه و روان شما دچار مشکل میشه! این نمودار رو حفظ کنید، هر وقت خواستید کار مهم رو عقب بندازید اینو یادتون بیاد و کار رو انجام بدید...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
براساس این تکنیک وضعیت های نامرتبط با موضوع ترکیب می شود تا به وضعیت های مشابه موضوع برسد. واژه سینکتیکس از ریشه یونانی الاصل Synetikas به معنی «فشار دادن دو چیز به یکدیگر» و یا «متصل کردن چند چیز مختلف» گرفته شده است. این واژه به این دلیل انتخاب شده است که خلاقیت نیز نوعی هماهنگ کردن چیزهای مختلف در یک قالب یا ساختار جدید است و هیچ اندیشه خلاقی از تفکر سینکتیکس بی بهره نمی باشند. این تکنیک روشی است برای برانگیختن تفکر خلاق در میان گروهی از افراد که گردهم می آیند. در این روش از اعضای گروه خواسته می شود که به عمد از قیاس و استعاره استفاده کنند تا بتوانند به خلق دیدگاه ها و نظرات جدید بپردازند.
✅ فرآیند روش سینکتیکس
به طور کلی فرآیند به کارگیری این روش عبارت است از:
شناسایی و تعریف مشکل و تجزیه و تحلیل آن به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن (شناخت جوهره)
ارتباط دادن جوهره به دست آمده با موضوع غیرمرتبط (ساختن وضعیت مشابه)
کشف راه حل هایی برای موضوع مشابه (راه حل های مشابه)
تلاش برای تبدیل راه حل های به دست آمده به راه حل های نهایی برای مشکل اصلی
✅ بکارگیری سه نوع قیاس در تکنیک سینکتیکس
از آنجایی که در این روش و روش های دیگر از قیاس و استعاره بسیاری استفاده می شود بجاست که در همین جا تعریف و مثال هایی برای قیاس و استعاره آورده شود. قیاس کردن یعنی تشبیه کردن چیزی به چیز دیگر و استعاره یعنی تشبیه دور (قیاس دور) یا تشبیه دو چیز غیرمتشابه.
در این روش از سه نوع قیاس بیش از همه استفاده می شود که عبارتند از:
۱٫ قیاس شخصی
در این قیاس فرد احساس می کند خود قسمتی از موضوع است. این همانندسازی ممکن است به جای انسان، حیوان یا اشیاء باشد. به عنوان مثال یک شیمی دان خود را به جای مولکول های در حال حرکت می گذارد و دانش آموزی فرض می کند به جای کتاب مورد علاقه اش قرار گرفته و خود را وصف می کند.
۲٫ قیاس مستقیم
در این قیاس دو موجود یا دو مفهوم که معمولا شباهت و ارتباطی با هم ندارند با یکدیگر مقایسه می شوند، به طور مثال از فرد سوال می شود پرتقال شبیه چه موجود زنده ای است؟ و یا زمزم نرم تر است یا پوست یک بچه گربه؟
۳٫ تعارض متراکم
توصیف یک موضوع یا مفهوم در دو کلمه متضاد را تعارض متراکم گویند، مثل زندگی بخش و نابودکننده یا دوست و دشمن. دکتر «دبلیو. جی. جی. گوردن» معتقد است با این شیوه می توان به عمق موضع تازه، وارد شد. مثلا افراد گروه راجع به فرد مشخصی، دو چهارچوب ذهنی متفاوت را ترکیب می کنند. هر چه فاصله این دو چهارچوب بیشتر باشد برای ترکیب آنها، انعطاف پذیری بیشتری لازم خواهد بود.
این مدل در اصل متکی به افرادی است که در رشته های مختلف آکادمیک آموزش دیده و در نواحی مختلف جغرافیایی بزرگ شده اند. همچنین این افراد دارای شیوه های مختلف یادگیری و تفکرند. معمولا گروه های حل مسئله در جستجوی افرادی هستند که خود به انواع مختلف، سنتز شده اند. افرادی که در دانشگاه دو رشته تخصصی انتخاب کرده اند، تغییر رشته داده اند، در موسسه خود مشاغل مختلف داشته اند، در موسسات مختلف کار کرده اند و نظایر آن.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ارزشیابی و مدیریت نتیجه محور اصطلاحی است که به ارزیابی پروژه به وسیله بررسی نتایج به دست آمده اشاره دارد. ارزیابی مبتنی بر نتایج در مقابل ارزیابی فرایند محور قرار میگیرد که به دنبال بررسی انجام فرایند و مراحل کار است. در واقع اغلب اوقات به صورت ناخودآگاه از این روش ارزیابی استفاده می شود. ارزیابی پیشرفت دانش آموزان به وسیله نمرات پایان ترم یکی از ساده ترین و بارزترین نمونه ها برای ارزشیابی و مدیریت نتیجه محور است.
یکی از چیزهایی که این شیوه ارزشیابی و مدیریت را محبوب می کند، تمایل طبیعی افراد به قضاوت نتایج است. مثلا بسیاری از ما در جایگاه مصرف کننده محصولات یا خدمات مختلف، تمایل و فرصت چندانی برای بررسی فرایند خلق محصول یا خدمت نداریم. ما به کیفیت نهایی محصول یا خدمت مدنظر توجه می کنیم. نمونه بارز این مسئله، رقابت های ورزشی است. در بیشتر این رقابت ها هواداران به نتایج می نگرند و پیروزی برایشان از هر چیز دیگری مهم تر است. نیاز به کسب بهترین نتیجه، زمینه ساز توجه سازمان ها و کسب وکارها به ارزشیابی نتیجه محور و تمرکز روی ارائه بهترین کیفیت نهایی است. این مسئله می تواند یک مزیت رقابتی مهم باشد چراکه مشتریان بیشتری را جذب می کند.
✅ مزایای ارزشیابی و مدیریت نتیجه محور
۱. ارتقای عملکرد
یکی از چیزهایی که مدیریت نتیجه محور همیشه دنبالش است، افزایش کیفیت عملکرد افراد و فرایندها برای تضمین بهترین نتیجه است. در محیطی کاری که بر مبنای ارائه بهترین نتیجه هدف گذاری شده، هر کسی آماده است عملکرد خود و گروهش را ارتقا بدهد.
۲. افزایش رضایت کارکنان
در نظام مدیریت نتیجه محور نتیجه کار مهم است، پس کارکنان آزادی عملی بیشتری برای پیشبرد کارهایشان دارند.
۳. گسترش همکاری، هماهنگی و ارتباط
هیچ موفقیتی در سازمان رخ نمی دهد مگر آنکه ارتباط و همکاری مؤثری بین اجزای مختلف آن سازمان ایجاد شود. نظام مدیریت نتیجه محور به اهداف نهایی می اندیشد، پس همه بخش ها را به گونه ای هماهنگ می کند که در خدمتِ دستیابی به اهداف با یکدیگر همکاری کنند.
۴. سازگاری بیشتر
سازمان نتیجه گرا برای حفظ برتری و حیات خود باید توانایی سازگارشدن با تحولات را داشته باشد. همه چیز باید در راستای کسب بهترین نتیجه باشد، پس هرگونه تغییر و تحول باید در همین راستا قرار بگیرد.
۵. استفاده بهینه از منابع و امکانات
بهره وری مهم ترین مسئله است، پس استفاده بهینه از منابع برای کسب بهترین نتیجه (بهترین بهره وری) یکی از عناصر ضروری مدیریت نتیجه محور است. در نظام مدیریتی نتیجه محور، همه می دانند که اهداف چیست و چه چیزهایی برای رسیدن به آن لازم است.
۶. کاهش احتمال فساد و هدررفت منابع
تمرکز روی نتایج و اینکه با صرف چه منابعی این نتایج حاصل شده است، امکان بروز فساد و هدررفت منابع را کاهش می دهد. در نظام مدیریت نتیجه محور، برنامه ریزی صرفا برای انجام یک کار صورت نمی گیرد، بلکه برای کسب نتیجه انجام می شود. از این رو اگر برنامه ای نتیجه ای در بر نداشته باشد، کنار گذاشته خواهد شد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔸تبدیل شدن به یک مدیر عالی فقط به معنای کمک به افراد برای دستیابی به پتانسیل کامل آنها نیست، بلکه به معنای رهبری تیم به عنوان یک واحد هم هست. نشریه هاروارد بیزنس ریویو (HBR) سه رویکرد مربیگری (کوچینگ) را معرفی کرده است که میتواند به تیم شما کمک کند تا با هم پیشرفت کنند و به اهداف جمعی دست یابند:
1⃣ مربیگریِ مبتنی بر مشکل
با مشکلات و چالشها به عنوان فرصتهایی برای توسعه تیم برخورد کنید. به جای اینکه در هنگام بروز مشکل وارد عمل شوید و مسئولیت را بر عهده بگیرید، تیم خود را تشویق کنید تا با در دسترس بودنتان و حمایت شما، برای حل آن با یکدیگر همکاری کنند. این رویکرد منجر به یادگیری سریع، افزایش اعتماد به نفس و سرمایهگذاری جمعی در کار خواهد شد.
2⃣ مربیگریِ مبتنی بر بحث
رویکرد سقراطی را برای بحثهای تیمی در نظر بگیرید، پرسشهای عالی بپرسید و به تیم خود فضایی بدهید تا به روش خود آنها را حل کنند و با هم همفکری کنند. با این رویکرد، بینشی در مورد اینکه اعضای تیم چقدر کار را خوب میفهمند و کجا ممکن است به پشتیبانی اضافی نیاز باشد، به دست خواهید آورد.
3⃣ مربیگریِ بدون سرزنش
مواجهه با هر دو مفهوم موفقیت و شکست به عنوان فرصتهایی برای یادگیری، به تیم شما این امکان را میدهد که تمایل بیشتری برای به چالش کشیدن مفروضات، اعتراف کردن زمانی که چیزی درست کار نمیکند و دور شدن از اشتباهات داشته باشد – که به نوبه خود باعث شکست زودگذرتر و ارزانتر و پیشرفتهای بزرگتر خواهد شد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
۸۵درصد شرکتها در جهان، حداقل یکبار در طول دوره کار تصمیم گرفتهاند «دگرگونی اساسی» در فعالیت خود در قالب طرح توسعه، تحول سازمانی و...انجام دهند؛ اما ۷۵درصد آنها ناکام شدهاند. علت این شکست به «طرز فکر و عملکرد رهبر سازمانی در اجرای تصمیم» مربوط است. راز شکست، «مقاومت کارکنان» است آنجا که مدیر به شکل «پنهانی» قصد تغییر رویهای حتی به نفع سازمان را دارد.
از میان توضیحات و استدلالهایی که بهطورمعمول در ارتباط با چرایی سخت بودن فرآیند دگرگونی در سازمانها مطرح میشوند، یک مورد وجود دارد که متاسفانه توجه چندانی به آن نمیشود اما به نظر مهمترین و واقعبینانهترین دلیل برای توجیه مقاومتها در برابر دگرگونیهای بزرگ در سازمانها محسوب میشود و آن عبارت است از: ترسها و تردیدهای نهفته در ذهن کارکنان و حتی مدیران سازمان در قبال تغییرات بزرگی که قرار است اتفاق بیفتد و ممکن است آرامش آنها را به هم بزند. درواقع، این در طبیعت ما انسانهاست که در زمان روبهرو شدن با هر تغییر و موقعیت جدید و ناشناختهای دچار نگرانی و پریشانی میشویم و ترجیح میدهیم موقعیت قبلی را که به آن عادت داشتهایم تداوم ببخشیم.
با این همه، بسیاری از شرکتها و سازمانها با علم به وجود چنین ترس و تردیدهای طبیعی و رایج در میان کارکنانشان، در زمان آغاز دگرگونیهای بزرگشان به مسیر اشتباه رفته و بر در بسته میکوبند و در پایان هم دستاورد چندانی نصیبشان نمیشود. مشکل اینجاست که سازمانهای مشتاق ایجاد دگرگونیهای بزرگ و موردنیاز، بخش عمده توجه خود را معطوف به طراحی و تدوین استراتژیها و اجرای مطلوب آنها میکنند و درنتیجه از توجه و تمرکز روی بعد انسانی و احساسی قضیه دگرگونی و ذهنیت کارکنان در قبال تغییر و تحولاتی که در پیش است، غفلت میکنند و همین غفلت خطرناک و مهلک است که زمینهساز ناکام ماندن بسیاری از دگرگونیها و تحولاتی است که قرار بوده در شرکتها اتفاق بیفتند، اما با شکست و ناکامی روبهرو شدهاند.
✅ چه باید کرد؟
موثرترین و ماندگارترین دگرگونیها در سازمانها و شرکتها در ابتدا در ذهن و درون افراد، چه مدیران و چه کارکنان و سایر ذینفعان سازمان، شکل میگیرند و بعد از تغییر نگرشها، عقاید و ذهنیت آنهاست که میتوان به پیاده شدن موفق تغییر و تحولات در استراتژیها، سیاستها،رویکردها و فرآیندهای عملیاتی در درون سازمان امیدوار بود. بر این اساس، اگر رهبران و مدیران ارشد یک سازمان قصد دارند در درون سازمانهای تحت رهبریشان طرحی نو دراندازند و دگرگونیهای بزرگی را در آنجا رقم بزنند، باید در ابتدا ذهنیت و تفکرات خودشان را بهطور اساسی و عمیق مورد تجدیدنظر قرار دهند و بعد از دگرگونسازی افکار و نگرشهای خود سراغ تغییر دادن ذهنیت و نگرشهای کارکنان رفته و آنها را نیز برای پذیرش تغییرات برنامهریزیشده و مشارکت در اجرای آنها توجیه و تشویق کنند. مدیران باید بدانند پس از موفقیت در این دو مرحله باید سراغ ابلاغ تغییر و تحولات موردنظر بهصورت رسمی و علنی بروند.
علاوه بر این، رهبران سازمانها و شرکتها بههیچعنوان و تحت هیچ شرایطی نباید در این مسیر از توجه ویژه به خرد جمعی و نظرخواهی دائمی از کارکنان و سایر ذینفعان فرآیند تغییر غفلت کنند و در این میان باید از بهترین و کارآمدترین ابزاری که در اختیاردارند یعنی «فرهنگسازمانی» در راستای پیادهسازی استراتژیهای تحولی جدید و توجیهپذیر کردن آنها بهره ببرند.
منبع: Stanford Business Journal
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مدیریت عملکرد با سنجش میزان تعهد کارکنان، به مدیران کمک میکنند تا به ارزیابی هرچه بهتر کارکنان خود بپردازند
روش های مدیریت عملکرد
5 نوع از انواع سیستم مدیریت عملکرد وجود دارد که هر یک شیوه خاصی را برای این کار مبنا قرار میدهند:
🟢توزیع اجباری (Forced Distribution): رتبهبندی عملکرد کارکنان بر روی یک نمودار منحنیشکل با سه درجه ضعیف، متوسط و عالی.
🟢ارائه بازخورد 360 درجهای (360-Degree Feedback): شامل جمعآوری اطلاعات سازمانی از سرپرستان کارکنان، همکاران و زیرمجموعههایشان و بررسی تاثیر آنها بر سازمان.
🟢شایستگیمحور (Competency-Based): طبقهبندی و مدیریت عملکرد بر اساس شاخصهای شایستگی تعیینشده.
🟢مدیریت بر اساس اهداف (Management by Objectives = MBO): روشی که در آن اهداف فردی و سازمانی را تعیین میکنیم.
🟢رتبهبندی گرافیکی (Graphic Rating Scales = GRS): تعیین شاخصهایی مبتنی بر رفتار یا ویژگیهای کارمندان و رتبهبندی آنها بر اساس این شاخصها.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📌پذیرش به معنای واقعیتمحوری است. مدیر سازمانی خردمند شرایط موجود را میپذیرد و در مقابل آنها مقاومت نمیکند. او قاضی نمیشود و بدون دخالت دادن احساسات شخصی خود در شرایط، منطقیترین تصمیمها را اتخاذ میکند.
📌پرسوجو به معنای روشنفکری در مقابل ایدههای مختلف و تلاش برای حل مشکلات بروز کرده در شرایط موجود است.
📌آگاهی کلان نیز ظرفیت درک افکار و احساسات شخصی در مواجهه با شرایط موجود است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
شاید متعجب شوید که در مورد بسیاری از افراد، گفته های آنها نیست که آنها را عقب نگاه می دارد، بلکه کارهایی است که انجام می دهند. در اینجا به 6 عادت بد می پردازیم که به ارتباطات شخصی صدمه می زنند:
1. قطع کردن صحبت دیگران
2. از این شاخه به آن شاخه پریدن
3. تکرار مداوم یک سری حرف های تکراری در طول مکالمه
4. ناتمام گذاشتن حرفهای طرف مقابل
5. وراجی کردن و بحث در طول مکالمه
6. نگاه کردن به گوشی در طول مکالمات
گرچه این شش عادتِ مخرب، اَشکال متفاوتی دارند، ولی همگی آنها نتیجۀ یک چیز هستند: گوش ندادن!
بسیار خوب، راه حل غلبه بر این شش عادت بد در مکالمات چیست؟
🔹درخصوص نحوۀ تعاملاتتان صادق باشید
اگر شما شخصی کلامی هستید، به اشخاص درونگراتر توضیح دهید که پیش از مشخص کردن موضعتان درخصوص یک موضوع نیاز دارید که آن را به طور کامل مورد بحث قرار دهید. اگر ترجیح می دهید که افراد توضیحات خود را به جای شرح مبسوط در قالب نکات کلیدی مطرح کنند، این را به آنها یادآوری کنید.
🔹 به مکالمه متعهد باشید
گوشی موبایل خود را از روی میز و از دسترستان دور سازید. در طول مدت زمان مکالمه، تماس چشمی خود را حفظ کرده و نسبت به بدن زبان، تون صدا، و کلمات ادا شده توسط گوینده حساسیت نشان دهید.
🔹 مکث کردن را تمرین کنید
اگر عادت دارید صحبت دیگران را پیش از پایان قطع کنید، سعی کنید با شمردن تا 5، پیش از هر گونه واکنش، خود را به چالش بکشید. این کار به شما اطمینان می دهد که شخص مقابلتان بازگو کردن افکار خود را تمام کرده و شما می توانید عقاید خود را مطرح کنید.
🔹 مطالب شنیده شده را خلاصه کرده و سپس سؤالاتی را مطرح سازید
با تکرار کردن سخنان طرف مقابل، وی را متوجه سازید که حرف هایش را فهمیده اید. «چیزی که من از صحبت های شما متوجه شدم، x,y,z است. آیا درست متوجه شده ام؟» آنگاه منتظر تأیید یا حرکت سر باشید. سؤالات برای نشان دادن حضور شما در مکالمه بسیار مفید هستند.
🔹افکار خود را منسجم سازید
از مکث کردن برای سازماندهی افکارتان استفاده کنید تا بتوانید موجز و روشن صحبت کنید. به صحبت های خود گوش دهید و وقتی متوجه تکراری بودن حرف هایتان شدید، افکارتان را مهار سازید.
🔹از نشانه های بصری بهره بجویید
شیئی را به عنوان نماد هدف خود برای تبدیل شدن به یک شنوندۀ مؤثر بر روی میزتان قرار دهید تا هدفتان را به شما یادآوری کند. من به شخصه یک کریستال صورتی با برش های بسیار را روی میزم قرار داده ام. هر بار که آن را می بینم به خاطر می آورم که باید به وجوه مختلف صحبت های طرف مقابلم گوش دهم.
🔹 اجازه دهید دیگران اول صحبت کنند
اگر از دسته کسانی هستید که تمام زمان مکالمه را اشغال می کنید، به دیگران اجازه دهید اول برنامه هایشان را مطرح کنند و سپس به سراغ ایده های خود بروید. همچنین می توانید مدت زمان صحبتتان در طول جلسات را مدنظر داشته باشید تا بدین ترتیب پیشرفت خود در واگذار کردن زمین به طرف مقابل را اندازه بگیرید.
زمانیکه فرآیند بهبود عمدی تعاملات بین شخصی خود را آغاز می کنید، از اعضای تیمتان بپرسید که آیا تغییری را در نحوۀ رفتار شما متوجه شده اند یا خیر. پرسیدن این سؤال این علامت را به دیگران می دهد که شما در حال بهبود عادات ارتباطی خود هستید و همچنین باعث می شود در مورد تغییرات مثبت در شما نیز اندیشه کنند.
منبع : Forbes
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from تبلیغات سراسری استارتآپ 🚀
شما با شرکت در این دوره از خدمات ذیل بهرهمند خواهید شد:
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from کانون تبلیغاتی کسب وکار
🛑 فروش قلب تپنده هر کسب و کار!
🥇دوره تخصصی"مسترمارکتینگ بازاریابی و فروش"
🔸با حضور نخبگان فروش و بازاریابی ایران
📌 شماری از سرفصل ها:
1️⃣ تبلیغات اثربخش
2️⃣ ارتباط با مشتری(CRM)
3️⃣ بازاریابی و فروش
4️⃣ دیجیتال مارکتینگ
5️⃣ تیم سازی فروش
6️⃣ مذاکره در فروش
7️⃣ مدیریت برند
و ...
✅ برای دریافت مشاوره رایگان و ثبت نام با این آیدی در ارتباط باشید:@elmsaz_admin2
🎓 ارائه مدرک بین المللی از سازمان فنی حرفهای
🔸عارضه یابی +نیاز سنجی + کوچ تیمی
🎁 + " شرایط اقساط ویژه اعضای کانال"
✅ برای دریافت مشاوره رایگان و ثبت نام با این آیدی در ارتباط باشید:@elmsaz_admin2
🥇دوره تخصصی"مسترمارکتینگ بازاریابی و فروش"
🔸با حضور نخبگان فروش و بازاریابی ایران
📌 شماری از سرفصل ها:
1️⃣ تبلیغات اثربخش
2️⃣ ارتباط با مشتری(CRM)
3️⃣ بازاریابی و فروش
4️⃣ دیجیتال مارکتینگ
5️⃣ تیم سازی فروش
6️⃣ مذاکره در فروش
7️⃣ مدیریت برند
و ...
✅ برای دریافت مشاوره رایگان و ثبت نام با این آیدی در ارتباط باشید:@elmsaz_admin2
🎓 ارائه مدرک بین المللی از سازمان فنی حرفهای
🔸عارضه یابی +نیاز سنجی + کوچ تیمی
🎁 + " شرایط اقساط ویژه اعضای کانال"
✅ برای دریافت مشاوره رایگان و ثبت نام با این آیدی در ارتباط باشید:@elmsaz_admin2
ده تصمیم مدیریتی که به فرهنگ سازمانی آسیب می زند و موجب ترک سازمان توسط کارکنان می شود، عبارتند از:
1️⃣ تصمیم به رتبه بندی و امتیازدهی کارکنان خود، یکی در مقابل دیگری
2️⃣ تصمیم به اجرای بازخور 360 درجه که کارکنان را تشویق ( یا حتی وادار) به بازخورد ناشناس به یکدیگر می کند.
3️⃣ درخواست از کارکنانی که می خواهند در داخل سازمان جابجایی شغلی داشته باشند ، برای کسب اجازه از مدیر فعلی خود
4️⃣ درخواست از کارکنان برای ارائه دلیل مستند ( مانند اطلاعیه فوت هنگام فوت یکی از اعضای خانواده شان، جهت ارائه مرخصی)
5️⃣ تصمیم به محاسبه هر غیبت کوچک از کار، در برابر کارکنان
6️⃣تصمیم به ثبت و یادداشت تخلفات، بجای توانمندسازی و شناخت موفقیت های کارکنان
7️⃣ تصمیم به پر کردن پست سازمانی خالی با استخدام های خارج از سازمان، زمانیکه افراد مناسبی در حال حاضر در داخل سازمان وجود دارند.
8️⃣ تصمیم به اینکه مدیریت سرمایه انسانی بجای تیم حل مساله و فرهنگ ساز ، به یک تیم اجرای قانون تبدیل شود.
9️⃣ تصمیم به استخدام افراد با حقوق کمتر از نرخ بازار برای پست سازمانی مربوطه، به دلیل صرفه جویی در هزینه ها
🔟 تصمیم به اداره سازمان بوسیله مطالعه تئوریها، بجای گوش دادن به کارکنان شایسته ای که استخدام شده اند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM